تلفن مشاوره دکتر علیرضا رضایی فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال و کودکان :09025540607
نوبت دهی : 02155406074 - 09025540607
مشاوره از طریق واتساپ : 09025540607
مغز جلویی یا مغز قدامی را forebrain یا prosencephalon می نامند. مغز جلویی شامل دو قسمت است:
دیانسفالون در بین نیمکره های مغزی و در جلوی مغز میانی(midbrain) قرار دارد. در یک مغز بالغ فقط سطح جلوی دیانسفالون را می توان مشاهده کرد زیرا بقیه ی سطوح دیانسفالون را نیمکره های مغزی می پوشانند. در سطح جلوی دیانسفالون غده ی هیپوفیز(Hypophise) و توده های پستانی شکل(mamillary bodies) قرار دارند. در ضخامت دیانسفالون بطن سوم و در دیواره های بطن سوم تالاموس ٬ ساب تالاموس ٬ اپی تالاموس(Epithalamus) ٬ هیپوتالاموس (Hypothalamus) ٬ و متاتالاموس(Metathalamus) وجود دارند.
دیانسفالون ساختمانی است که در خط وسط قرار دارد و توسط نیمکره های مغزی دربرگرفته می شود و فضای درونی آن بخش اعظم بطن سوم مغزی را تشکیل می دهد. شیار هیپوتالامیک از سوراخ مونرو تا مجرای مغزی سیلویوس کشیده شده است و هرکدام از نیمه های راست و چپ دیانسفالون را به دو بخش قدامی و خلفی تقسیم می نماید.
بطن سوم حفره ای است که در ضخامت دیانسفالون قرار دارد.
حدود بطن سوم
دیواره ی جلوی بطن سوم را Lamina Terminalis (باقی مانده ی قسمت جلوی لوله ی عصبی اولیه که بسته شده است) ٬ Anterior Commissure (رابط جلویی) ٬ و قسمت جلوی ستون فورنیکس Fornix تشکیل می دهند. دیواره های طرفی بطن سوم را تالاموس و هیپوتالاموس درست می کنند. کف بطن سوم مجاور کیاسمای بینایی(optic chiasma) ٬ غده ی هیپوفیز ٬ برجستگی خاکستری(tubur cinerum) ؛ اجسام پستانی ٬ فضای سوراخ شده ی عقبی ٬ تگمنتوم مغز میانی و جسم کاجی یا پینه آل(pineal body) می باشد.
سقف بطن سوم را رابط فورنیکس ها می سازد که از یک شبکه ی عروقی به نام choroid plexus پوشیده می شود ٬ این شبکه ی عروقی ٬ مایع مغزی نخاعی را ترشح می کند. در دیواره های طرفی بطن سوم ٬ سوراخ های بین بطنی(interventricular foramen or Monoro) وجود دارند که بطن سوم را به بطن های طرفی مربوط می سازند.
نظر به این که بطن سوم یک مجرای نسبتا باریک است ٬ تومورهای اطراف آن خیلی زود بطن سوم را می بندند که نتیجه ی آن در بچه ها باعث جمع شدن مایع مغزی نخاعی در کاسه ی سر(هیدروسفالوس Hydrocephalus) و در افراد بزرگسال سبب ایجاد فشار داخل حفره ی مغزی می شود. تومورهای پایین بطن سوم باعث بیماری دیابت بی مزه(insipid diabete) می گردد. از علایم دیابت بی مزه ٬ تشنگی زیاد ٬ لاغری و ادرار مکرر بدون قند می باشد.
تالاموس ٬ هسته ای است خاکستری رنگ و بیضوی شکل که در طرفین بطن سوم قرار دارد ٬ طول تالاموس سه سانتی متر و ضخامتش ۱٫۵ سانتی متر است. سطح بالایی تالاموس به وسیله ی یک ورقه ی نازک سفید رنگ به نام Striatum zonal پوشیده شده است. سطح خارجی تالاموس توسط پرده ی سفید دیگری به نام external medullary lamina مفروش است. در ضخامت تالاموس هم ورقه ی سفید رنگی به نام internal medullary lamina وجود دارد. مقطع این ورقه به شکل حرف Y می باشد که تالاموس را به یک قسمت جلویی و دو قسمت داخلی و خارجی تقسیم می کند.
ورقه ی نازکی که بین سطح خارجی تالاموس و هسته ی کودات Caudate قرار دارد استریا ترمینالیس(stria terminalis) می نامند. تالاموس ٬ تخم مرغی شکل است ٬ انتهای بزرگ آن که در عقب قرار دارد ٬ پولوینار Pulvinar نامیده می شود.
تالاموس که به زبان فارسی ٬ لایه های دیدگانی ترجمه شده است ٬ مجموعه ی نورون هایی است به شکل تخم مرغ که در دو طرف بطن سوم و پایین بطن های جانبی قرار گرفته است. ماده ی سفیدی که به صورت تیغه مانند نزدیک به قسمت داخلی تالاموس وجود دارد و در جلو به دو شاخه تقسیم می شود تالاموس را به چند قطعه تقسیم می کند: هسته ی قدامی که بین دو شاخه ی ماده سفید در جلو تالاموس واقع شده ٬ هسته ی پشتی میانی که در داخل قرار گرفته ٬ هسته های کوچک بین لایه ای که در داخل ماده ی سفید تیغه مانند جای دارند و بقیه ی هسته ها که قسمت اعظم تالاموس را تشکیل می دهند و در خارج تیغه هستند. این دسته از هسته ها از جلو به عقب عبارتند از: هسته ی شکمی قدامی(ventral anterior) ٬ هسته ی شکمی جانبی(ventro-lateral nucleus) ٬ هسته ی شکمی خلفی جانبی(ventro-postero-lateral) ٬ هسته ی شکمی خلفی میانی(ventro-postero-median) که در داخل هسته ی شکمی خلفی جانبی قرار دارد و هسته ی پولوینار(Pulvinar) که خلفی ترین هسته ی تالاموس است.
تالاموس از ماده ی خاکستری ساخته شده است و در جهت خلفی طرفی و به صورت مایل در دیواره ی بطن سوم طرفی قرار گرفته و کف بخش مرکزی بطن های طرفی را نیز به وجود می آورد. یعنی انتهای قدامی و کوچک تالاموس طرف راست متوجه خط وسط می باشد و در مجاورت انتهای قدامی تالاموس چپ قرار می گیرد در حالی که انتهای خلفی و بزرگتر تالاموس ها توسط جسم کاجی ٬ برجستگی فوقانی و مثلث هابنولار از هم جدا می شوند. طول قدامی خلفی تالاموس ۳ سانتی متر و عرض آن ۱٫۵ سانتی متر می باشد و هر تالاموس دارای دو انتهای قدامی و خلفی و چهار سطح فوقانی ٬ تحتانی ٬ داخلی و خارجی می باشد.
انتهای قدامی باریک بوده و تکمه ی تالاموس نام دارد و در بخش خلفی سوراخ مونرو قرار می گیرد. انتهای خلفی پهن بوده و پولوینار نام دارد که اجسام زانویی داخلی و خارجی در قسمت پایین پولوینار قرار دارند(اجسام زانویی خارجی توسط بازو Brachium به برجستگی فوقانی مربوط می شوند). سطح فوقانی به دو بخش خلفی یا بطنی و داخلی یا خارجی بطنی (extraventricular) تقسیم می شود که قسمت خارجی کف بخش مرکزی بطن طرفی را می سازد و قسمت داخلی توسط چادر مشیمی بطن سوم پوشیده می شود.
در منتهی الیه خارجی سطح فوقانی تالاموس ٬ هسته ی دم دار و خط انتهایی و ورید Thalamostriate قرار می گیرند و منتهی الیه داخلی سطح فوقانی تالاموس از خط هابنولار استریا مدولاریس تشکیل می گردد. سطح تحتانی تالاموس بر روی هیپوتالاموس و ساب تالاموس تکیه می کند. سطح داخلی تالاموس بخش خلفی فوقانی دیواره ی طرفی بطن سوم را می سازد و توسط اتصال بین تالاموس ثانویه به سطح داخلی تالاموس طرف مقابل می چسبد(البته این اتصال به عنوان یک رابط عمل نمی کند). سطح خارجی تالاموس منتهی الیه داخلی بخش خلفی کپسول داخلی را می سازد.
ساختمان داخلی تالاموس
ماده ی سفید تالاموس شامل ورقه های مغزی داخلی و خارجی می باشد که در این میان ورقه ی مغزی خارجی سطح خارجی تالاموس را می پوشاند و ورقه ی مغزی داخلی تالاموس را به سه ناحیه ی قدامی ٬ داخلی و خارجی تقسیم می کند.
ماده ی خاکستری تالاموس شامل چندین هسته ی خاکستری می باشد که عبارتند از :
سطح بالایی تالاموس ها ٬ قسمت مرکزی کف بطن های طرفی را می سازد. سطح داخلی تالاموس دیواره ی طرفی بطن سوم را تشکیل می دهد و به وسیله ی رابطی به سطح داخلی تالاموس طرف مقابل متصل می شود. سطح خارجی تالاموس مجاور کپسول داخلی است.
هسته های تالاموس عبارتند از :
تالاموس مرکزی برای تقویت حرکات غیر ارادی و همه حس ها به جز حس بویایی می باشد. به علاوه تالاموس در کنترل بیداری و هوشیاری موثر است. تالاموس با دستگاه های حسی ٬ دستگاه حرکتی ٬ دستگاه تعادلی ٬ دستگاه کناری ٬ دستگاه ضبط مغز و دستگاه بیدار نگهدارنده ی مغز در ارتباط است و در تمام این اعمال دخالت موثر دارد. باید توجه داشت که قبل از ایجاد قشر جدید مغز در حیوانات ٬ تالاموس محل ادراک حس های مختلف(به جز حس بویایی) و انجام حرکت بوده است. با تکامل مغز و ایجاد قشر جدید ٬ تالاموس نقش درجه ی دوم به عهده گرفته و در خدمت قشر مغز درآمده است. تمام حس ها به جز حس بویایی ابتدا به تالاموس می آیند و سپس به ناحیه ی مربوط به خود در قشر مغز می روند. اطلاعات مربوط به بینایی و شنوایی ابتدا به پولوینار می روند و سپس به مناطق ۱۷ و ۴۱ برودمن منتقل می شوند. هسته ی پولوینار همچنین با مناطق ثانویه و ثالثیه ی بینایی(مناطق ۱۸ و ۱۹ برودمن) نیز مبادله ی اطلاعات دارد. اطلاعات مربوط به حس های پوستی و حس های عمقی صورت ابتدا به هسته ی شکمی خلفی میانی می رسند. همین حس ها از بقیه ی بدن به هسته ی شکمی خلفی جانبی می آیند و سپس از این هسته ها به مناطق ۱ ٬ ۲ و ۳ برودمن می روند. از هسته های قاعده ی مغز و هسته های دندانه ای مخچه اطلاعات حرکتی به هسته ی شکمی جانبی تالاموس می رسد که این هسته خود با منطقه ی حرکتی اولیه ی قشر مغز(منطقه ی ۴ برودمن) در ارتباط است.
همچنین از هسته های قاعده ی مغز اطلاعات حرکتی به هسته ی شکمی قدامی تالاموس می رسند که از این جا پس از تجزیه و تحلیل به منطقه ی ۶ برودمن(قسمت خلفی قشر ارتباطی قطعه ی پیشانی) منتقل می گردند. از قطعه ی گیجگاهی مغز و هسته های بادامی نیز رشته هایی به هسته ی پشتی میانی تالاموس می روند که از اینجا اطلاعات به قشر ارتباطی قطعه ی پیشانی منتقل می شوند.
هسته های قدامی تالاموس جزئی از دستگاه کناری محسوب می شوند که اطلاعات از اجسام پستانی به آنها می رسد و از اینجا به شکنج سینگولیت می رود. این هسته قسمتی از مدار پاپز است که هم یکی از مدارهای مهم دستگاه عاطفی مغز است و هم دستگاه ضبط مغز را تشکیل می دهد. هسته های بین لایه ای تالاموس نیز اطلاعاتی از دستگاه مشبک فعال کننده در ساقه ی مغز دریافت می نمایند که از اینجا رشته هایی به صورت منتشر به تمام نواحی قشر مغز برای بیدار نگه داشتن مغز می روند.
ضایعات تالاموس در دریافت تمام حس ها(به جز حس بویایی) ٬ حرکت ٬ تعادل حرکات ٬ عواطف ٬ حافظه و هوشیاری اختلال ایجاد می نمایند. ضایعات وارده به تالاموس باعث آسیب دیدگی همه انواع احساسات فرد می شود که در این بین حس مفاصل(وضعیت بدن و حرکات غیر فعال بدن) بیشتر گرفتار می شود.
نشانگان تالامیک شامل سه دسته علایم است: اختلالات حسی در طرف مقابل بدن ٬ اختلال تعادل حرکت در طرف مقابل بدن و درد در طرف مقابل بدن. شایعترین ضایعه ی تالاموس که باعث بروز این نشانگان می شود ٬ خونریزی مغزی در این ناحیه است که بیشتر در جریان بالارفتن فشار خون عارض می گردد. قبل از ایجاد قشر جدید مغز در حیوانات ٬ تالاموس نقش اصلی را در حس و حرکت به عهده داشته است. با این ترتیب چنانچه قشر مغز از بین برود ٬ ممکن است برخی از کارهای حسی و حرکتی را تالاموس انجام دهد. چنین حالتی در حیوانات بارزتر از انسان است. حتی در حیوانات تکامل یافته ٬ مثل گربه ٬ با از بین رفتن قشر بینایی مغز ٬ حیوان به وسیله ی تالاموس هنوز قادر به دیدن نور است.
علایم سندرم تالامیک عبارتند از :
الف- ناراحتی های حسی
ب- فلج نیمه بدن یا فلج ناقص
ج- پارزی ناقص یا پارزی نیمه بدن که عبارتست از سستی و ناتوانی نیمه بدن و همراه با hyperaesthesia است
د- درد شدید خود به خودی و مبالغه در بیان احساسات خوب و بد
در انسان ٬ با از بین رفتن قطعه ی پس سری مغز(یا اشعه بینایی در عمق قطعات آهیانه ای و گیجگاهی مغز) و از بین رفتن کامل بینایی ٬ هنوز حرکت اجسام می تواند قابل تشخیص باشد یعنی در حالی که مثلا در اثر ضایعه سمت چپ مغز ٬ میدان بینایی سمت راست از بین رفته است و بیمار هیچگونه ادراک بینایی در طرف راست ندارد ٬ حرکت اشیا را در این ناحیه می تواند تشخیص دهد. خود بیمار نیز از این حالت تعجب می کند. همچنین ممکن است بیمار در طرفی که نابینا است ٬ محل جرقه های نورانی را تشخیص دهد ٬ بدون آنکه بتواند آنها را بببیند. این حالت را کوربینایی(blindsight) نام نهاده اند که احتمالا مربوط به کارکرد تالاموس است. توجیه دیگر برای کوربینایی مربوط به راهی است که از سلول های ماگنوسلولار اجسام زانویی خارجی به راه های ضخیم ناحیه ی v2 (قشر ثانویه ی بینایی) می رود و حاوی اطلاعات مربوط به محل اشیا است.
آسیب های وارده به تالاموس موجب اختلال در انتقال حس های عمومی ٬ عمقی ٬ و حرکات غیر ارادی می شود. تالاموس تا قبل از پیدایش قشر جدید مغز منشا بسیاری از اعمال مغز بوده ٬ ولی پس از آن در سر راه اطلاعات حسی و حرکتی مغز قرار گرفته است. این بدین معنی نیست که تالاموس فقط به منزله ی یک ایستگاه رله عمل می کند بلکه باید دانست که حتی پس از ظهور قشر جدید مغز ٬ تالاموس نقش فعالی در پردازش حسی و حرکتی مغز ایفا می نماید. برای مثال گربه ای که قشر مغزش برداشته شده است ٬ می تواند با تالاموس نور را تشخیص دهد و انسان پس از صدمه ی راه بینایی پس از تالاموس ٬ می تواند محل تحریک نورانی یا حرکت اشیا را تشخیص دهد. به علاوه تالاموس در عواطف ٬ تشکیل حافظه و بیدار نگه داشتن قشر مغز نقش موثری دارد.
ساب تالاموس در بین مغز میانی ٬ تالاموس و در طرف داخل کپسول داخلی(internal capsule) و کره ی رنگ پریده ی گلوبوس پالیدوس(Globus Pallidus) قرار دارد و از ماده ی سفید و خاکستری ساخته شده است. ساب تالاموس دارای قسمت های زیر است.
۱- انتهای جلوی هسته ی قرمز و توده ی سیاه که به ترتیب در تون و کنترل عضلات ارادی به کار می روند.
۲- هسته ی ساب تالامیک یا هسته ی زیر تالاموسی(subthalamic) در ضخامت ساب تالاموس قرار دارد ٬ آسیب رسیدن به آن موجب اختلال شدید حرکتی در یک طرف بدن مخصوصا شانه می شود. هسته ی ساب تالامیک یکی از ویژگی های پستانداران است که در پریماتها مشخص تر می باشد. اگر این هسته را در انسان در امتداد برش تاجی بررسی کنیم ٬ خواهیم دید که در هر دو سطح داخلی و خارجی محدب می باشد(محدب الطرفین).
ساب تالاموس از نظر موقعیت قرارگیری در سمت خلفی طرفی هسته ی قرمز و ناحیه ی قدامی Zona Incerta قرار می گیرد.
Zona Incerta ورقه ی نازکی است از ماده ی خاکستری که بین تالاموس و هسته ی ساب تالاموس قرار دارد. Zona Incerta ادامه ی شبکه ی رتیکولار مغز میانی می باشد که وارد ساب تالاموس می شود.
از روی ارتباطات ناحیه ی زیر تالاموس می توان حدس زد که این ناحیه ی مکانی مهم برای هماهنگی تعدادی از مراکز حرکتی می باشد و نیز ناحیه ی زیر تالاموسی دارای عمل مهاری بر روی قشر مغز و کره ی رنگ پریده می باشد.
اپی تالاموس قسمت عقب و سقف دمی شکل دیانسفالون را می سازد و از قسمت های زیر درست شده است :
جسم پینه آل یک توده ی عصبی مخروطی شکل است که در بالای Colliculus های بالایی قرار دارد و به وسیله ی پایه ی باریک خود به قسمت پایین سطح خلفی دیانسفالون چسبیده است. انشعابی از بطن سوم به نام pineal recess با این پایه وارد می شود و آن را به دو ورقه تقسیم می کند. ورقه ی بالایی را رابط هابنولار(Habenular Commissure) و ورقه ی پایینی را رابط خلفی(Posterior Commissure) می نامند. به نظر می رسد که جسم پینه آل بر روی غدد تناسلی بچه ها اثر مهارکننده دارد و اختلال آن در کودکان موجب بلوغ زودرس آنها می شود. جسم پینه آل بعد از بلوغ آهکی می گردد.
متاتالاموس به معنای تالاموس تغییر شکل یافته در پایین تالاموس و در طرفین مغز میانی قرار دارد. متا پیشوندی است به معنی تغییر شکل. متاتالاموس از جسم زانویی Geniculate body های داخلی و خارجی تشکیل شده است.
متاتالاموس شامل اجسام زانویی داخلی و خارجی می باشد. جسم زانویی داخلی(Media Geniculate body) ٬ برجستگی بیضی شکلی است که در زیر پولوینار تالاموس و در منتهی الیه جانبی برجستگی فوقانی superior culliculus واقع شده است و توسط بازوی تحتانی به برجستگی تحتانی وصل می شود. رشته های عصبی آوران از نوار خارجی و برجستگی تحتانی به جسم زانویی داخلی می آیند و سپس رشته های وابران جسم زانویی داخلی از طریق ناحیه ی زیر عدسی(Sublentiform) کپسول داخلی به ناحیه ی شنوایی لوب گیجگاهی قشر مغز می روند. از نظر عملی جسم زانویی داخلی آخرین ایستگاه تقویت تحریکات شنوایی در سر راهشان به قشر مغز می باشد.
جسم زانویی خارجی نیز برجستگی بیضی شکل کوچکی در ناحیه ی قدامی طرفی جسم زانویی داخلی می باشد و در زیر تالاموس قرار می گیرد. جسم زانویی خارجی توسط بازوی فوقانی با برجستگی فوقانی مرتبط می باشد و توسط بخش داخلی لوب گیجگاهی پوشیده می شود. جسم زانویی خارجی دارای شش لایه می باشد که لایه های ۱ ٬ ۴ و ۶ رشته های بینایی طرف مقابل و لایه های ۲ ٬ ۳ و ۵ رشته های بینایی همان طرف را دریافت می کنند. رشته های عصبی آوران از دستگاه بینایی به جسم زانویی خارجی می آید و رشته های وابران این جسم از طریق ناجیه ی خلف عدسی(Retrolentiform) کپسول داخلی به ناحیه بینایی قشر مغز می روند. از نظر عملی نیز این جسم آخرین ایستگاه تقویت پیام های بینایی به مقصد قشر مغز می باشند.
یک برجستگی بیضی شکل است که در پایین قسمت پالوینار یا هسته ی بالشتکی(pulvinar) تالاموس و در خارج Colliculus بالایی قرار دارد.
رشته های عصب شنوایی که از colliculus پایینی به جسم جینکولیت داخلی می روند ٬ بازوی پایینی interior brachium را می سازد.
رشته هایی از colliculus پایینی و lateral lemniscus وارد جینکولیت بادی داخلی می شوند. تشعشع های شنوایی از جینکولیت های داخلی خارج می شوند تا به کورتکس شنوایی واقع در لوب گیجگاهی بروند. جینکولیت بادی داخلی ٬ آخرین محلی است که امواج شنوایی تقویت می شود.
جینکولیت بادی خارجی ٬ در خارج از جینکولیت بادی داخلی و در مسیر عصب بینایی قرار دارد. جینکولیت بادی خارجی از شش لایه تشکیل می شود. لایه های ۱ و ۴ و ۶ رشته های بینایی طرف مقابل را دریافت میکنند و لایه های ۲ و ۳ و ۵ امواج بینایی طرف خود را می گیرند. آخرین ایستگاه تقویت کننده ی امواج بینایی در جینکولیت بادی خارجی می باشد.
غده ی هیپوفیز ٬ یک غده ی بیضی شکل است که دارای ترشح داخلی می باشد. هیپوفیز در عمق حفره ی زین ترکی sella tuecica قرار دارد. غده ی هیپوفیز از دو لوب قدامی و خلفی ساخته شده است. لوب خلفی مبدا عصبی دارد و از لوب قدامی کوچکتر است. غده ی هیپوفیز به وسیله ی پایه ی خود(infundibulum) به مغز متصل می شود. لوب قدامی از اپی تلیوم دهان اولیه منشعب می گردد ولی بعدا رابطه اش با دهان قطع می شود. لوب قدامی فعالیت ترشحی دارد.
غده ی هیپوفیز یکی از غدد آندوکرین به اندازه ی یک دانه ی فندق است که در حفره ی زین ترکی قرار گرفته و به وسیله ی ساقه ای کوتاه به مغز متصل می شود. این غده توسط پرده ای از جنس سخت شامه به نام چادر هیپوفیز پوشیده می شود. در وسط این پرده سوراخی وجود دارد که ساقه ی هیپوفیز از آن عبور می کند. این غده از نظر جنینی و ساختمانی دو بخش قدامی و خلفی دارد. بخش خلفی منشا عصبی داشته و از لوله ی عصبی اولیه به وجود می آید. ساقه ی هیپوفیز به این قسمت از غده اتصال دارد و از طریق الیافی که در ضخامت ساقه وجود دارد با هیپوتالاموس مرتبط می باشد. بخش قدامی منشا اکتودرمی داشته که شبیه به هلالی قطعه ی خلفی را می پوشاند. بین بخش قدامی و بخش خلفی یک لایه ی میانی وجود دارد که آن هم منشا غیر عصبی داشته و جزیی از بخش قدامی محسوب می شود.
لازم به یادآوری است که به غیر از ماده ی خاکستری قشری نیمکره های مخ و هسته های قاعده ای مابقی مغز از ماده ی سفید ساخته شده است که از الیاف میلین دار تشکیل شده و شامل قسمت های زیر می باشد:
کپسول داخلی عبارتست از طیف وسیعی از رشته های عصبی که در بخش تحتانی داخلی هر نیمکره ی مغزی قرار می گیرند. در برش افقی مغز کپسول داخلی V شکل بوده و تقعر آن به سمت جانبی می باشد و در تقعر آن هسته ی عدسی لنتیفورم(Lentiform) قرار می گیرد. به همین جهت در مقطع افقی به صورت زاویه منفرجه ای است که به خارج باز می شود. رشته های عصبی کپسول داخلی به قشر مغز می روند و نیز برخی از این رشته ها از قشر مغز مبدا گرفته و به کپسول داخلی منتهی می شوند و کلا می توان آن را به مجرایی تشبیه نمود که رشته های عصبی به طور متراکمی در آنجا مجتمع می شوند و حتی ضایعات جزئی این ناحیه باعث اختلالات وسیعی در نظم و هماهنگی بدن می شود.
رشته های عصبی کپسول داخلی در بالای کپسول از هم فاصله گرفته و در امتداد فوقانی این رشته ها می توان تاج شعاعی(Corona Radiata) را مشاهده کرد. رشته های عصبی کپسول داخلی در پایین کپسول به همدیگر نزدیکتر شده و برخی از آنها در امتداد پایک مغزی مغز میانی قرار می گیرند. کپسول داخلی توسط شاخه های شریان مغزی میانی تغذیه می گردند. این کپسول شامل پنج قسمت می باشد که عبارتند از:
عبارتند از قسمت های سفید رنگی که بین قشر مخ و هسته های قاعده ای مغز قرار گرفته اند و مجموع آنها را در دو نیمکره ٬ که توسط ماده ی سفید جسم پینه ای به هم متصل می شوند مرکز بیضی می نامند.
کپسول خارجی عبارتست از ماده ای سفید که بین هسته ی عدسی شکل در داخل و دیواره ی Claustrum در خارج قرار دارد و کپسول خارجی نامیده می شود.
قسمتی از ماده ی سفید است که در خارج دیواره (Claustrum) یعنی بین قشر خاکستری مخ و دیواره قرار داشته و در مجاورت با قشر خاکستری قسمت جزیره می باشد.
فورنیکس ماده ی سفیدی است به شکل مثلث که قاعده ی آن در عقب قرار دارد ٬ سطح فوقانی آن در عقب به جسم پینه ای و در جلو به Septum Pellucidum متصل می شود. سطح تحتانی آن مربوط به تالاموس و بافت مشیمیه ی فوقانی است. از راس این مثلث دو پایه به جلو و پایین رفته و پس از عبور از جلوی سوراخ مونرو به اجسام پستانی ختم می شوند. از دو ناحیه ی خلفی مثلث مذکور دو پایه به نام Crus از عقب تالاموس پایین رفته به طوری که امتداد آن در جلو فیمبریا(Fimbria) نامیده می شود.
Tubur cinerum یک توده ی خاکستری محدب است که انتهای پایینی آن به infundibulum (قبف) غده ی هیپوفیز متصل می شود . توبر سینروم و لوب خلفی غدد هیپوفیز مجموعا بخش عصبی غده ی هیپوفیز را تشکیل می دهند.
مقالات
تلفن مشاوره دکتر علیرضا رضایی فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال و کودکان : 09025540607
نوبت دهی : 02155406074 - 09025540607